کتابخانه عمومی آیت اله مدنی دانسفهان

کتابخانه عمومی آیت اله مدنی دانسفهان

اطلاع رسانی کتابخانه شهید مدنی دانسفهان
کتابخانه عمومی آیت اله مدنی دانسفهان

کتابخانه عمومی آیت اله مدنی دانسفهان

اطلاع رسانی کتابخانه شهید مدنی دانسفهان

آغاز یک تابستان داغ با این 5 کتاب

 کتاب‌های «بهشتی از زبان بهشتی» نوشته فرامرز شعاع حسینی، 

«دخیل عشق» نوشته مریم بصیری،

«حرفه‌ای (خاطرات مرحوم جواد شریفی راد)» نوشته محمد قاضی، 

«پرندگان آهنین» نوشته عباس خاراباف

و کتاب «قیچی که به دنبال کار می‌گشت» نوشته منیره هاشمی

برای طرح کتاب‌خوان ویژه تیرماه ۱۳۹۶ از سوی نهاد کتابخانه های عمومی کشور معرفی شد.




بهشتی از زبان بهشتی (خاطرات آیت‌الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی)

تحقیق و تدوین: فرامرز شعاع حسینی

ناشر: شرکت تعاونی کارآفرینان فرهنگ و هنر


شهید بهشتی بی‌گمان یکی از منحصربه‌فردترین شخصیت‌های مؤثر در پیروزی انقلاب اسلامی است، بصیرت و هوشمندی، قدرت تشکیلاتی، مدیریت و جاذبه معنوی، صداقت و اخلاص از ویژگی‌های برجسته‌ای است که او را از بسیاری از شخصیت‌های اول انقلاب متمایز می‌ساخت تا جایی که امام خمینی رحمت‌الله علیه درباره ایشان گفتند: «بهشتی یک ملت بود برای ملت ما».

این اثر که به شکلی کم‌نظیر تدوین‌یافته، اگر نگوییم بهترین اثر منتشرشده در شناخت شخصیت و تأثیر او بر تحولات انقلاب اسلامی است، بی‌تردید در نوع خود کم‌نظیر است. مخاطب در این کتاب جنبه‌های مختلف زندگی شهید بهشتی را از زبان خود او می‌خواند. مواردی نظیر تولد و کودکی، تحصیل، ورود به حوزه علمیه، سفر به آلمان، آشنایی با امام خمینی، برگشت از آلمان و ورود به مسائل سیاسی و مبارزاتی، ماجرای زندانی شدن و ... برخی از مباحث این مجموعه را شامل می‌شود.

نگارش و تهیه این کتاب ۷ سال به طول انجامیده است، چراکه هم خود نویسنده نسبت مطالب و شخصیت شهید حساسیت داشته و هم رجوع به منابع و دسته‌بندی هرکدام از فصول زمان‌بر بوده است؛ دسته‌بندی فصول به شکلی منسجم، در موضوعات متنوع همراه با تقدّم و تأخر دقیق آن‌ها، از مهم‌ترین ویژگی‌های این کتاب است که با پانویس‌های توضیحی مناسب و ذکر دقیق منابع و ارائه اسناد معتبر تکمیل شده است.



دخیل عشق

نویسنده: مریم بصیری

انتشارات: عصر داستان

۲۷۶ صفحه


این اثر در یک فضای متفاوت از ادبیات دفاع مقدس خلق شده، فضایی که بیشتر به تبعات جنگ بر افرادی که درگیری مستقیم با آن داشته‌اند (یعنی جانبازان و بهیاران و خانواده‌های آن‌ها) پرداخته است.

در این داستان با سرگذشت جانبازی به نام رضا پیش آشنا می‌شویم که پاها و یک دست خود را در جبهه از دست داده است. این امر در ادامه باعث اختلاف بین پدر و مادر او می‌شود. پدر آن‌ها را ترک می‌کند و بعد از گذشت ده سال از پایان جنگ رضا به دلیل فوت مادر به آسایشگاه منتقل می‌شود. داستان از یک آسایشگاه جانبازان جنگی آغاز می‌شود و خواننده وارد حال و هوای رزمندگان و عوالمی که آن‌ها این روزها در آن سیر می‌کنند می‌شود. صبوره، دختری که زندگی و جوانی خود را به‌عنوان بهیار در جبهه‌ها خدمت کرده و اینک خود را وقف خدمت به جانبازان کرده، نذری دارد که با یک جانباز ازدواج کند. او شخصیت محوری و اصلی این داستان است که آرام‌آرام مخاطب با وی ارتباط برقرار می‌کند و در فرازوفرودهای داستان پا به پای وی پیش می‌رود.

خواننده در طول داستان با ظرافت با این حقیقت آشنا می‌شود که اگر با یقین خواست خود را از درگاه خداوند مسئلت کند به نتیجه می‌رسد و این نکته در تاروپود داستان تنیده شده است. ادبیات «دخیل عشق» روان، خوش‌خوان و ساده است.

طرح جلد این کتاب با طراحی مجید زارع از میان ۵۷۵ عنوان کتاب از سیزده کشور جهان نامزد جایزه بهترین طراحی کتاب دنیا شده است



حرفه‌ای (خاطرات مرحوم جواد شریفی راد، معلم و سرتیم خنثی‌سازی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از جنگ شهرها و موشک‌باران تهران)

 نویسنده: مرتضی قاضی

انتشارات: رسانه مهر

۲۸۰ صفحه


مرحوم شریفی راد (که در حادثه‌ای ناگوار در خلال ساخت فیلم معراجی‌ها درگذشت) در قالب گفتگویی بلند (بیش از شش ساعت) این خاطرات را روایت کرده است. خاطرات شریفی راد در این کتاب از مقطع ورود او به نیروی هوایی از سال ۵۴ یا ۵۵ شروع می‌شود و در ادامه به نحوه ورودش به حیطه خنثی‌سازی بمب می‌پردازد و تا عملیات مرصاد ادامه می‌یابد.

در کتاب علاوه بر خاطرات جالب و تأمل‌برانگیزی که با توجه به فضای کاری متفاوت ایشان (خنثی‌سازی بمب در شهرها و مناطق جنگی) بیان شده است، توضیحات علمی جالب‌توجهی نیز البته در سطح فهم عمومی در خصوص بمب و موشک و خنثی‌سازی ذکر شده است.

ابراهیم حاتمی‌کیا که در چندین فیلم از نزدیک سابقه همکاری با او را داشته است، درباره شخصیت او می‌گوید: «تخریبچی در بین بچه‌های نظامی فردی صاحب دیدگاه است. درست است که جنس کار جواد هم مثل بقیه این بود که فعالیتی را انجام دهد و مزدی بگیرد، اما او به شدّت نگاه سیاسی و دقیقی به کارش داشت. مثلاً در خاطراتش آمده که روزی دو موشک هم‌زمان به دو خانه اصابت می‌کند، یک خانه برای فردی پولدار بوده و یک خانه برای فردی فقیر. از طرف فرد پولدار دائم تماس گرفته می‌شود و افراد سفارش می‌کنند که اول وضعیت او را مشخص کنید، اما جواد زیر بار نمی‌رود و ابتدا به سراغ خانه فرد فقیر می‌رود.»



پرندگان آهنین: از زمین تا فضا (آشنایی با دانش و فناوری هوافضا)

مؤلف: عباس خاراباف

 نـاشـر: نشر طلایی

۱۵۲ صفحه


کتاب «پرندگان آهنین» نوشته عباس خاراباف و با ویراستاری تخصصی محمد رحیم برای آشنایی با دانش و فنّاوری انواع هواپیما، موشک، ماهواره و فضاپیما و بر اساس منابع علمی و دانشگاهی جهان تألیف شده است.

«پرندگان آهنین» دارای ده فصل است که هرکدام بر اساس الگویی خاص و منظم به زیرشاخه‌هایی تقسیم‌شده‌اند. در هر بخش از کتاب، واژه‌های تخصصی به زبانی ساده تشریح و اطلاعات تکمیلی ضروری نیز ارائه شده‌اند. این کتاب با فصل «از تولّد موشک‌ها تا عصر فضا» آغاز می‌شود که نویسنده در آن نگاهی به تاریخ پرواز و وسایل پرنده دارد. در این فصل، بخشی به نام «گاه‌شمار پرواز» وجود دارد که اتفاقات مهم پیرامون پرواز و وسایل پرواز را به تفکیک سال ساخت آن‌ها بیان می‌دارد. فصل دوم کتاب به «آشنایی با جو زمین و ویژگی‌های آن» اختصاص دارد. به‌هرحال، خواص فیزیکی جو زمین تأثیر مستقیمی بر اختراع هواگردها داشته‌اند. فصل‌های بعدی، به سامانه‌های هوایی و فضایی می‌پردازند و انواع هواگردها، هواپیماها، پرنده‌های هوایی، ماهواره‌ها و ایستگاه‌های فضایی را تشریح می‌کنند. «موشک‌ها و وسایل پرتابی» ششمین فصل این کتاب را تشکیل می‌دهد. تحلیل آینده سفرهای هوایی و سامانه‌های فضایی از دیگر مباحثی است که عباس خاراباف در فصل‌های بعدی به آن می‌پردازد. فصلی از این کتاب نیز به آشنایی با مهندسی هوافضا، رشته آن، دانشگاه‌های هوافضا و مشاغل مرتبط با آن اختصاص دارد. عباس خاراباف در فصل پایانی کتاب پرندگان آهنین سامانه‌های هوافضایی ایرانی را برای مخاطبان خود معرفی کرده و آن‌ها را شرح می‌دهد.

پرندگان آهنین، کتاب تقدیرشده از جشنواره کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هست.



قیچی که دنبال کار می‌گشت

 نویسنده: منیژه هاشمی

انتشارات: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

۲۰ صفحه


«قیچی که دنبال کار می‌گشت»، کتابی کوتاه مصور برای کودکان، ازجمله داستان‌های تخیلی محسوب می‌شود که با جان‌بخشی به اشیاء، ابزار و وسایل و حیوانات، زمینه آشنایی کودکان با برخی مفاهیم را فراهم می‌کند. این کتاب، برای گروه سنی «الف»، یعنی کودکانی که هنوز به مدرسه نرفته‌اند تا کلاس اولی‌ها، تنظیم شده است. تصاویر کتاب، کمک می‌کند تا بچه‌ها به کتاب جذب شوند.

مفاهیمی مانند مذمّت بیکاری، لزوم استفاده درست و مناسب از هر چیز، مفهوم حقّ مالکیت و مواردی ازاین‌دست، مطالبی هستند که در ضمن بیان داستان به کودکان منتقل می‌شود.

چاپ نخست این کتاب، در سال ۱۳۹۱ بوده است و تا سال ۱۳۹۵ به چاپ سوم خود رسیده است.


سفر به سرزمین سدر و زیتون، لبنان

ناشر کتاب : رسالت قلم
نوع جلدجلد نرم
قطعرقعی
سال نشر1387
تعداد صفحات176

این کتاب تلاش نویسنده جهت به تصویر کشیدن چهره واقعی لبنان است. 

اکبر خلیلی به همراه رضا امیرخانی، محسن مومنی، غلامعلی رجایی و محمدرضا بایرامی در بهمن ماه سال ۱۳۸۱ به لبنان سفر می کند. 

خلیلی در این سفرنامه به ثبت دیده ها و شنیده ها و تجربیاتی که در مسیر سفر خود کسب کرده می پردازد. سفرنامه او در بردارنده اطلاعات ارزشمندی درباره مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، جغرافیایی و ... است. نویسنده در این سفرنامه به بیان حالات و احساسات خود پرداخته و با زبانی صمیمی، روان و دل نشین از دغدغه ها، امیدها و آرزوهایش سخن می گوید. بیان خاطرات از زبان نویسنده اطلاعات مفیدی از سرزمین سدر و زیتون (لبنان) در اختیار مخاطب قرار می دهد. 

به برشی از کتاب مذکور توجه کنید؛ « قتلگاه صبرا و شتیلا محله ای است از یک اردوگاه فلسطینی در شهر بیروت، جایی که مردم آواره فلسطینی را در آن اسکان داده اند و ما هیچ وقت از اوضاع آن اطلاع نداشته ایم. به نظر می رسد تقسیم بندی شهری موجب کشته شدن صدها انسان بی گناه فلسطینی شده است. محله به محله. همه این محله ها برای دشمن نشاندار است و به طور دقیق می تواند در آن نفوذ کند و هر بلایی را سر ملت آن بیاورد. راهنمای ما فردی است به نام ابومحمد. او می گوید: این حادثه در ۱۹۸۲ اتفاق افتاد؛ یعنی ۲۱ سال قبل، درست سه سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بیش از ۲۷۰۰ نفر از مردم بی گناه شتیلا در این محل، یک جا دفن شده اند. در آن بسته است و هیچ آثاری از قبر و مزار در آن نیست. زمینی است به اندازه زمین فوتبال، با در آهنی پنجره پنجره که مرا یاد مزار عموی پیامبر حضرت حمزه(ع) در دامنه کوه احد می اندازد. یاد شهدای احد می افتم. انتهای زمین کمی گل آلود است و نرمه ای از چمن آن را پوشانده است. تنها چند پارچه نوشته و عکس هایی از شهدا که به خاک و خون افتاده اند، دیده می شود. راهنما می گوید ۲۷۰۰ نفر را یک جا به خاک سپرده اند. در بین خود فلسطینی ها جاسوس هایی با فالانژها اطلاعات رد و بدل می کردند و با گرا دادن به اسرائیلی ها ، از غفلت مردم استفاده کرده و از زمین و هوا به آن ها حمله و اردوگاه را محاصره کردند و بسیاری از مردم را کشتند. اکنون بیش از ده هزار فلسطینی در شتیلا زندگی می کنند. اجازه ساخت خانه های تخریب شده را نمی دهند. اینجا محیطی است که حالت گود عرب های قدیم خودمان یا دروازه غار میدان شوش را دارد با یک عالمه دست فروش که همه اجناس مغازه ها را در همین نقطه جمع کرده و می فروشند؛ انواع ویدئوها، سی دی های فیلم های مختلف، ضبط صوت، رادیو پخش، کفش، لباس، پیراهن و همه جور اجناس نو و بُنجول بدون مارک و علامت خاص. زن و بچه و بزرگ و کوچک در هم می لولند.» (سفر به سرزمین سدر و زیتون ص ۲۸-۲۷) 

خلیلی با نثر پویا و پوینده اش در صدد این نکته است که مخاطب را با دانشمندان لبنان آشنا کند. دیدار او و چهار نویسنده دیگر ایرانی با (( جرج جرداق )) یکی از مرتفع ترین بخش های کتاب به حساب می آید. 
جرج جرداق

توصیف عاشقانه ـ عارفانه رسیدن به دانشمندی که مسیحی است ولی عاشق علی (ع) است زیبایی کتاب را ضریب می دهد؛ 

« دوشنبه ۱۴/۱۱/۱۳۸۱ ساعت ۱۲ محله مسیحی نشین بیرون، خیابان امین مشرق، حمرا، دیدار با جرج جرداق ، نویسنده بزرگ مسیحی عرب زبان، شوقی در دلهایمان پدیدآورده است که نمی توانم آن را توصیف کنم؛ به خصوص که ساعت دوازده ظهر برای ما مسلمانان، ساعت مقدسی است. هرچند که من ساعتم را تغییر نداده ام، اما راس ساعت دوازده حال دیگری دارم. » (سفر به سرزمین سدر و زیتون ص ۱۰۳-۱۰۲) 

در ادامه توصیف هایی که خلیلی از جرج جرداق به دست می دهد عباراتی که در ادامه می آورد می خواهد ما را به این نتیجه برساند که جرداق انسان هنرمندی است و در عرصه موسیقی نیز فعال است؛ 
«حس می کنم وارد اجرای سمفونی زیبایی شده ام، اما هیچ نوازنده ای در اطراف خود نمی بینم. این حالت باید شعفی درونی باشد. شاید به رسم این که من در کشورم رأس ساعت دوازده صدای سمفونی اذان را می شنوم، دچار چنین شعفی ناگفتنی شده ام...» (همان ص ۱۰۳) 
به نظر، زیباترین قسمت کتاب مذکور شرح ماجرای عشق جرج جرداق به مولای متقیان علی (ع) است که این دلدادگی و شوریدگی از زبان جرج جرداق و به قلم شیوه ای نویسنده «ترکه های درخت آلبالو» شنیدن دارد؛ 
«بچه که بودم از مدرسه فرار می کردم. ما در شهر جیعون زندگی می کردیم. در آنجا چشمه ای با صفا بود. من در کنار آن چشمه، زیر سایه درخت ها می نشستم و کتاب های شعر شاعران آن روز را با اشتیاق می خواندم؛ دیوان شعر متبنی، شاعر بزرگ عرب و شعرای دیگر. مادرم مرا در آن محل پیدا می کرد و کتک می زد که چرا به مدرسه نرفتی، من از درس خواندن بدم می آمد. پدرم هم مرا دعوا می کرد. اما برادر بزرگ من به نام فواد که شاعر بود از من حمایت می کرد و می گفت کتاب خواندن برای او بهتر است از درس خواندن در این مدارس که دوست ندارد. او شاعر خوش ذوقی بود و وقتی برای ما مهمان می آمد، اشعاری را که در وصف علی (ع) سروده بود برای آن ها می خواند. او علاقه عجیبی به علی بن ابی طالب (ع) داشت. روزی کتاب نهج البلاغه را برای من آورد و گفت این کتاب را بخوان. من شروع به خواندن این کتاب پر برکت کردم؛ در همان روزها، در کنار همان چشمه در شهر مرجعیون، به مطالعه نهج البلاغه مشغول و آن چنان جذب آن کتاب شیوا شدم که تصمیم گرفتم به فلسفه رو کنم. این امر سبب شد به بیروت بروم و مشغول درس خواندن شوم و به دانشگاه راه یابم. بعد از آن در دانشگاه ادب عرب و فلسفه را تدریس می کردم. در همان حال بود که از فلسفه سقراط و فلاسفه بزرگ جهان باز به امام علی(ع) رسیدم. کتاب های نویسندگان بزرگ عرب را مطالعه و به کتاب های طاها حسین درباره ولایت علی (ع) رجوع کردم. کتاب محمود عقاد، نویسنده مشهور عرب را خواندم ، اما سیراب نشدم. عطشی وصف ناپذیر مرا مشغول مطالعه نهج البلاغه کرد. با این پژوهش ها، دریافتم که نویسندگان بزرگی چون طاها حسین و محمود عقاد نتوانستند مطلب را درباره علی(ع) آن طور که شایسته شخصیت اوست، بیان کنند و جامعه عرب در شناخت شخصیت والای علی(ع) دچار تضاد و ناهمگونی است و او را تنها یک زمامدار می شناسند و بس. واقعاً حق با من بود و آن ها آن چه شایسته از علی (ع) بود نمی دانستند. پس تصمیم گرفتم خود قلم به دست بگیرم و مشغول نوشتن این کتاب ها شوم. روزی سردبیر مجله ای به نام الرساله، پیش من آمد و تقاضا کرد فصل هایی از این کتاب را در مجله اش چاپ کند. نمی دانم چند بار آمد، شاید بیش از ده بار، اما من نپذیرفتم. سرانجام دو فصل از کتاب را به او دادم. جالب است که بدانید اولین چاپ کتاب را اسقفی به عهده گرفت و هزینه آن را از پس انداز راهبه های کلیسای کارامیله در بیروت فراهم کرد. روزی سردبیر الرساله به من تلفن زد و گفت این اسقف حاضر است کتاب تو را با مخارج خودش چاپ کند . بی نهایت خوشحال شدم و خدا را شکر کردم. پیش خودم گفتم بالاخره خداوند به کمک من آمده است...» (همان ص ۱۰۸-۱۰۷) 

و بالاخره شنیدن دیدگاه های جرج جرداق نسبت به زبان و ادبیات فارسی زیبایی کتاب ((سفر به سرزمین سدر و زیتون)) را بیشتر می کند. 

گفتنی های معطّر «جرج جرداق» نسبت به ادبیات فارسی را با هم می خوانیم؛ «درست است که حالا ادبیات ما ادبیان جهانی است ولی پایه و اساس ادبیات عرب از ادبیات فارسی نشئت گرفته است، پدر ادبیات ما، ادبیات فارسی است» (همان ص ۱۱۱) 


دیدار اکبر خلیلی با سید حسن نصرا... در روز دوشنبه ۱۴/۱۱/۱۳۸۱ یکی دیگر از برش های زیبا و در عین حال مقتدرانه کتاب است. او سخن های سید را خوب نوش کرده است؛ «نقطه قوت ما این است که ما عاشق شهادتیم و اسرائیلی ها از مرگ می ترسند...» (همان ص ۱۲۰) 

اکبر خلیلی از نگاه مثبت و پر از امید لبنانی ها به ایرانی ها سخن می گوید و دوست دارد با این جملات کتاب را به پایان برساند؛ «وارد آخرین فروشگاه شدیم که فروشندگان آن دختران مسیحی بودند. کافی است آن ها بدانند که شما ایرانی هستید. قیمت ها سقوط می کند؛ به خصوص که شما را با ایران امام خمینی(ره) می شناسند و امام خمینی(ره) را با انگشت سبابه نشان می دهند. وقتی انگشتان بالاست و نام امام خمینی با خنده ای توام با بخشش نصیب مشتری ایرانی خمینی دوست می شود.» (همان ص ۱۵۸) 

همچنین در بخشی از یادداشت‌های نویسنده نیز چنین می‌خوانیم: «هر قدر تلاش کردم تا برای این سفرنامه، مقدمه‌ای تقدیم خوانندگان عزیز کنم، دیدم نمی‌توانم؛ چراکه این سفرنامه نیازی به مقدمه‌ی مؤلف ندارد. چون همه، مقاومت دربرابر ظلم و بیدادگری را ستودند و این پیروزی، جهان تحت سیطره‌ی متجاوزان به خاک و ناموس ملت‌های آزاده را خوشحال کرد. تنها باید اشاره کنم در سال 1381 توفیقی اجباری دست داد تا به لبنان سفر کنم و به زیارت مردی بروم که برای من و نویسنده‌های همسفرم از جمله «محسن مؤمنی»، «رضا امیرخانی» و «غلامعلی رجایی» از پیروزی صحبت کند که هیچکس انتظار آن‌را نداشت. من در شگفت بودم که این رهبر جوان و مقاوم چگونه با شعفی وصف‌ناپذیر نوید پیروزی اسلام را بر جهان کفر می‌دهد و چگونه این‌طور با اطمینان خاطر از سوار شدن اسراییلی‌ها در هواپیماهایشان و فرار و ترک سرزمین فلسطین صحبت می‌کند...»

در آخر کتاب عکس هایی که خلیلی به همراه نویسندگان دیگری که به سفر لبنان رفته آمده است.

منابع:



خون برای فطیر قدس

ناشر کتاب : حامیان آزادی قدس
نوع جلدجلد نرم
قطعرقعی
تعداد صفحات167
کتاب نانی از خون اثر نویسنده مصری نجیب الکیلانی است که اولین بار با عنوان "" خون برای فطیر قدس "" در سال 1371 منتشر شد و بعد از آن با عنوان نانی از خون انتشار یافت.

در سال ۱۸۴۰ میلادی در شهر دمشق کشیش مسیحی فرانسوی زندگی می کرد که یک روز ناگهان ناپدید شد. هم کشیان و دوستداران او و نیز اعضاء سفارت فرانسه به دنبال او گشتند و مأموران دولت عثمانی هم قضیّه را دنبال کردند و عاقبت دریافتند که آخرین بار، او در محلة یهودی های دمشق دیده شده است. تعقیب موضوع منجر به کشف یک جنایت خونبار و وحشتناک(استفاده از خون او در نان فطیر ) شد و از آن بدتر ارتباط این موضوع با یکی از اتهامات عجیب قرون متمادی دربارة یهودی ها گردید؛ و شکل بین المللی هم پیدا کرد و …


نجیب الکیلانی نویسندة عرب،
 این واقعه را بر اساس اسناد و مدارک باقی مانده، به صورت داستانی پرورده و در ۲۲ بخش آن را ارائه نموده و در عین حال در پایان کتاب، دو صفحه هم توضیحاتی دربارة واقعه و اسناد آن اضافه کرده است.

منابع:

القدس لنا

  


الیس الصبح بقریب؟