نشست کتابخوان تیرماه

نشست های کتابخانه ای استان قزوین شهرستان بویین زهرا شهر دانسفهان(کتابخانه آیت اله مدنی)

 

*شماره نشست:  50   *شهرستان:  بویین زهرا     * کتابخانه: آیت اله مدنی      * ماه برگزاری:تیر ماه 95

*کتاب: شاه بی شین     * نویسنده:  محمدکاظم مزینانی  

* معرفی‌کننده: حمید درزی رامندی

* ناشر : سوره مهر      * سال نشر:      1389        *موضوع:  داستان های فارسی

متن معرفی

این رمان در 20 فصل تنظیم شده که محوریت ماجراهای آن مربوط به زندگی شاه مخلوع (محمدرضا شاه پهلوی) است که از زمان تولد تا مرگ او را روایت می‌کند. البته قصه از بیماری شاه آغاز شده و سپس با نگاهی به گذشته، از کودکی تا لحظه مرگ محمدرضا از زبان او روایت می ‌شود. نویسنده برای تنوع بخشیدن به اثر خود، این زندگی به ظاهر پر طمطراق، اما کسالت‌آور را از زاویه دیدهای مختلف روایت کرده تا فصل‌های مختلف رمان برای خواننده جذابیت لازم را داشته باشد. روایت رمان به شکل خطی نیست و بارها در طول روایت شکست خطی حوادث داستان اتفاق می‌افتد. به غیر از زندگی شاه و اطرافیانش، نویسنده شخصیت‌های داستانی دیگری را هم وارد دنیای قصه کرده تا ابعاد خیال انگیز ماجرا به حاشیه رانده نشود. او با این شیوه نگارشی به استقلال شخصیت‌های داستان خود هم تاکید دارد و نمی‌خواهد راوی صرف ماجراهای تاریخی باشد

*شماره نشست:     50    *شهرستان:    بویین زهرا         * کتابخانه:   آیت اله مدنی       * ماه برگزاری:تیر ماه 95

*کتاب:     به مجنون گفتم زنده بمان    * نویسنده:   فرهاد خضری        * معرفی‌کننده: حسین درزی رامندی

* ناشر: روایت فتح   * سال نشر:         1391       *موضوع: خاطرات شهیدان

متن معرفی

کی فکرش را میکرد یک دختر ساده ی مذهبی که آن روز تا دوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده یک روزی به این فکر کند که به شوهر آینده اش به مهدی بگوید دلش می خواهد مهریه اش فقط یک کلت باشد؟

برادرم هردومان را خوب می شناخت.آمد به من گفت:زندگی کردن با مهدی خیلی سخت است صفیه.گفتم خودم میدانم شاید فکر مهریه هم ازهمینجا توی ذهنم شکل گرفت که باید ساده باشد آنقدر ساده که هیچ کس نتواند فکرش را بکند.مهدی هم به همین فکر میکرد وقتی گفت:یک جلد کلام الله و یک قبضه کلت

روز عقد مشخص شد از طرف خانواده مهدی چند بار آمدند برویم خرید.گفتم احتیاجی نیست.تا روز قبلاز عقد که باز آمدند گفتند نمیشود که هیچ خریدی نباشد گفتند لااقل  برویم یک حلقه بخریم.ارزانترین حلقه را برداشتم به هشصد تا تک تومانی .همین شد خرید عقدمان.

روز عقد شد .از پشت پرده ی اتاق دیدمش یک اورکت پوشده بود با یک پوتین خیلی کهنه و یک شلوار خاکی که زانوهایش آمده بودند جلو.روز عقد یکشنبه 11 آبان سال 59 بود.فردایش مهدی رفت جبهه.رفتنش سه ماه طول کشید.فقط یک بازر توانست به من زنگ بزند.دو سه روز ماندهخ به دهه فجر برگشت روز دوم آمدنش آمد خانه ی ما گفت:هرچی برای زندگی مان لازم داریم بنویس بروم بخرم .باید برویم سر زندگی مان.

*شماره نشست:     50       *شهرستان:     بویین زهرا        * کتابخانه:    آیت اله مدنی      * ماه برگزاری:تیر ماه 95

*کتاب:      نامه های بلوغ      * نویسنده:     علی صفائی حائری       * معرفی‌کننده: امین یوسفی

* ناشر:       رامند          * سال نشر:     1379               *موضوع: اندرز نامه

متن معرفی

نامه های  بلوغ ، پنج نامه از علی صفایی حائری (ره) است به فرزندانش، که هنگام بلوغ آن ها نگارش یافته است. مخاطب در این نامه ها اگرچه فرزندانش بوده اند، اما خطاب او عام است.
او به واقع * جایگاه بلوغ * را که با تحولات و بحران ها همراه است پر اهمیت و اساسی ارزیابی می نماید. سر آغاز بلوغ اگرچه با تحولات جسمی همراه است،اما تحولات روحی آن بسیار بزرگ تر است.
در این مرحله از رشد که انسان مورد توجه خداوند قرار می گیرد و صلاحیت پیدا می کند تا مورد خطاب او قرار گیرد.
از طرف دیگر احساس انتخاب و آزادی در انتخاب ،بحران ها را فراروی انسان می گذارد. این انتخاب ها نیازمند بینش ها و معیار هایی است تا انتخاب براساس ارزش و توان آدمی باشد.
با چنین زمینه ای شخص را می توان سالک و راه رو نامید. سالک در سلوک خود باید راه، مقصد، منازل و مراحل رسیدن به آن را بشناسد، همان طور که وظایف و موانعی  را که بر سر راه اوست باید بشناسد.
فراهم آوردن این بینش ها و زمینه ها برای انتخاب و معیارها و روش های انتخاب ،انگیزه اصلی نگارش نامه هاست و در واقع دغدغه تمامی ما.
ایشان پنج فرزند دارند و هر کدام از نامه ها را برای فرزندانشان با موضوعاتی متفاوت و در ادامه یکدیگر  نوشته اند. البته  به دلیل وقوع سانحه ای در سحرگاه ٢٢ تیر ماه ١٣٧٨ و در راه زیارت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام  روح  بلند استاد ،به آسمان پر کشید؛ و نامه پنجم ایشان به فرزند آخرشان ناتمام ماند.

نامه های بلوغ ، گرچه پنج نامه و وصیت استاد به فرزندان خویش در هنگام بلوغ است و مخاطب، آن ها هستند، ولی با توجه به این که دوران بلوغ دوران بحران روحی و دوره تعقل و سنجش و انتخاب در آدمی است و از آن جا که این انتخاب نیاز به بینش و آگاهی و معیاری برای انتخاب دارد، تا بتواند در این بازار مکاره و در این دنیای متلاطم دچار بحران عمل و شتابزدگی در عمل نگردد و با توجه به بینات وکتاب و میزان و تکیه بر خدای قدیر و حکیم و رحیم در این بیغوله، سالک باشد تا به رضا و رضوان حق دست یازد، لذا وصیت نامه ای است به همه فرزندان ایران که می خواهند در این دنیای پر پیچ و خم، گرفتار بحران و تردد و تحیر و سردرگمی نگردند. امید است که توشه راهشان و ذخیره ای برای آخرتشان باشد.

*شماره نشست:      50    *شهرستان:   بویین زهرا         * کتابخانه: آیت اله مدنی         * ماه برگزاری:تیر ماه 95

*کتاب:    اعترافات غلامان  * نویسنده:  حمیدرضا شاه آبادی     * معرفی‌کننده: امیرمحمد درزی

* ناشر:          کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان      * سال نشر:     1395  *موضوع:داستان های فارسی

متن معرفی

این کتاب داستان دوران ولایتعهدی امام رضا(ع) و اعترافات سی غلام ‌سیاه مأمون در مرو است. غلامان آنچه را که در سال‌های ولایتعهدی امام رضا(ع) بر آنها گذشته، بازگو می‌کنند و خواستار قضاوت خوانندگان مبنی بر این که آیا برای غلامان هم روز جزایی هست یا نه؟ الماس، از این غلامان به همراه رجاء، ابن ابی‌ضحاک مأموریت می‌یابند که به مدینه بروند و علی بن موسی(ع) را برای پذیرش ولیعهدی که در حقیقت تله‌ای برای به شهادت رسانیدن ایشان بود، به مرو بیاورند. آنها غلامانی بودند که فقط اطاعت می‌کردند. علی‌بن موسی(ع) بعد از پذیرش دعوت مأمون، سر قبر جدشان رسول اکرم(ص) می‌روند‌ و بعد با غلامان راهی مرو می‌شوند، در حالی که آگاهی داشتند که این آخرین وداع ایشان با جدشان است، زیرا می‌دانستند که در غربت به شهادت خواهند رسید.

*شماره نشست:          50      *شهرستان:   بویین زهرا   * کتابخانه: آیت اله مدنی          * ماه برگزاری:تیر ماه 95

*کتاب:  بچه های کشتی رافائل    * نویسنده:   محمدرضا مرزوقی  * معرفی‌کننده: محمدعلی پورقاسم

* ناشر:   کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان          * سال نشر       1392     *موضوع: رمان نوجوانان

متن معرفی

کشتی رافائل، بزرگ‌ترین کشتی تفریحی بوده که تا آن زمان، وارد آب‌‌های خلیج فارس می‌‌شود و توجه بسیاری را به خود جلب می‌کند. این کشتی تفریحی که در اندازه و گنجایش تقریبا نزدیک به تایتانیک بوده با این تفاوت که امکاناتی بسیار بیشتر و به روزتر از تایتانیک داشته وقتی وارد خلیج فارس می‌شود که هنوز هیچکدام از کشورهای منطقه کشتی‌ای به بزرگی و با امکانات رافائل به خود ندیده بود.مرزوقی با دستمایه قرار دادن داستان ورود این کشتی به بوشهر و سرگذشت غم انگیزش نه تنها نقبی به سال­‌های جنگ زده بلکه تلاش داشته کودکی خود و هم نسلانش را بار دیگر و با نگاهی امروزی مرور کند. گذشته‌ای که با جنگ عجین شده. جنگی که در کنار سختی‌هایش، شادی‌های ماجراجویانه و کودکانه‌‌ای دارد که باعث می‌شود نگاه راوی به آن نه تنها تلخ و گزنده نباشد بلکه با کمی مطایبه، لحظات حمله هوایی را به لحظاتی سرگرم کننده و خنده دار تبدیل کرده است.

*شماره نشست:      50        *شهرستان:    بویین زهرا       * کتابخانه:     آیت اله مدنی      * ماه برگزاری:تیر ماه 95

*کتاب:   دوست غارنشین من  * نویسنده:   محمدکاظم اخوان         * معرفی‌کننده:  مجتبی درزی رامندی

* ناشر:     کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان       * سال نشر:          1393       *موضوع: رمان نوجوانان

متن معرفی

این کتاب برای گروه های سنی(د)و(ه)میباشد.این کتاب از رمان های نوجونان است

کرامت همان طور که به نقاشی های روی دیوار غار نگاه می کرد درباره ی ارزش های تاریخی و هنری شان هم چیزهایی به هم می بافت. او با دیدن یکی از نقاشی ها صدایش گرفت و اشک از چشم هایش سرازیر شد. آن نقاشی زن و مرد نخستینی را نشان می داد که در کنار هم نشسته بودند و فرزندشان را در آغوش گرفته بودند و به رو به رو لبخند می زدند. دایناسور کوچکی هم پشت سرشان ایستاده بود و سرش را جلو آورده بود. کرامت با همان چشم های گریان زیر آن نقاشی نشست و به امیر بهرام گفت: ببین اینها چقدر خوشبختند. کاش ما هیچوقت تکامل پیدا نکرده بودیم!